آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Unripe

ˌʌnˈraɪp ˌʌnˈraɪp

معنی unripe | جمله با unripe

adjective

نگد، نارس، کال، نابالغ، نرسیده، پیش‌رس، زودرس

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

unripe apples

سیب‌های نرسیده

unripe plans

نقشه‌های کامل‌نشده

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد unripe

  1. adjective raw
    Synonyms:
    unripened green immature tart
  1. adjective inexperienced

ارجاع به لغت unripe

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unripe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unripe

لغات نزدیک unripe

پیشنهاد بهبود معانی