فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Unripe

ˌʌnˈraɪp ˌʌnˈraɪp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    نگد، نارس، کال، نابالغ، نرسیده، پیش‌رس، زودرس
    • - unripe apples
    • - سیب‌های نرسیده
    • - unripe plans
    • - نقشه‌های کامل‌نشده
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد unripe

  1. adjective Raw
    Synonyms: green, immature, tart, unripened
  2. adjective Inexperienced
    Synonyms: immature, unpracticed, new

ارجاع به لغت unripe

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unripe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unripe

لغات نزدیک unripe

پیشنهاد بهبود معانی