صفت تفضیلی:
more inopportuneصفت عالی:
most inopportuneنابههنگام، بیجا، بیموقع، نامناسب، بیمورد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Her statement was very inopportune.
گفتهی او خیلی بیموقع بود.
The inopportune arrival of the guests panicked my wife.
ورود نابههنگام مهمانان زنم را دستپاچه کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «inopportune» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inopportune