تنومند، ستبر، کلفت، (برای پارچه و لباس) زبر و خشن، گرهدار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Henry the Eight was a burly man.
هانری هشتم مرد تنومندی بود.
The children loved Santa Claus' burliness.
بچهها شیفتهی زمختی و خونگرمی بابانوئل شدند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «burly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/burly