امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Beefy

ˈbiːfi ˈbiːfi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
گوشت الو، چاق، فربه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- all those beefy heavyweight wrestlers
- همه‌ی آن کشتی‌گیران سنگین وزن و گوشتالو
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد beefy

  1. adjective brawny
    Synonyms: husky, burly, muscular, thickset, heavy, bulky, sturdy, substantial, weighty, hulking
    Antonyms: skinny, thin, slight, slim, tiny, frail, weak

ارجاع به لغت beefy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «beefy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/beefy

لغات نزدیک beefy

پیشنهاد بهبود معانی