شکل جمع:
beehives(طبیعی و مصنوعی) کندو، کندوی عسل، کندوی عسل طبیعی، جعبهی کندوی عسل
We found an old beehive in the forest, hidden among the trees.
کندویی قدیمی را در جنگل پیدا کردیم که در میان درختان پنهان شده بود.
The children watched in awe as the bees entered and exited the beehive.
بچهها با حیرت به ورود و خروج زنبورها به کندو نگاه میکردند.
A beehive is essential for honey production.
وجود کندو برای تولید عسل ضروری است.
جای شلوغ و پرفعالیت، مکان پرتردد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The marketplace was a beehive of shoppers.
بازار مملو از خریداران بود.
During the festival, the streets turned into a beehive.
در طول جشنواره، خیابانها بسیار شلوغ شده بودند.
مدلموی بیهایو (نوعی مدلموی زنانه که در آن موها بهصورت انبوه در بالای سر قرار میگیرند)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «beehive» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/beehive