صفت تفضیلی:
slimmerصفت عالی:
slimmestنازک، لاغر، باریک اندام، لاغر شدن و کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
a slim girl
یک دختر باریک اندام
She keeps slim by taking regular exercise.
او با ورزش مرتب خود را لاغر نگه میدارد.
کم، قلیل، اندک
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Our chances of success are slim.
احتمال موفقیت ما کم است.
a slim hope
امید کم
زیرک، ماهر، زبر دست، زرنگ
لاغر کردن
لاغر شدن
dieting to slim down
رژیم گرفتن برای کاهش وزن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «slim» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/slim