آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۹ آذر ۱۴۰۲

    Plump

    plʌmp plʌmp

    شکل جمع:

    plumps

    معنی plump | جمله با plump

    noun verb - intransitive adjective adverb C2

    گوشتالو، فربه، چاق‌وچله، فربه ساختن، گوشتالو کردن، چاق شدن، صدای تلپ‌تلپ، محکم افتادن یا افکندن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    Zary is plump but not fat.

    زری تپل است، ولی چاق نیست.

    a plump cushion

    کوسن گرد و قلنبه

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a plump peach

    هلوی درشت و آبدار

    She uses thick lining to plump out the skirt.

    او برای پف‌دار شدن دامن از آستر ضخیم استفاده می‌کند.

    She plumped to her knees before the fire.

    ناگهان جلو آتش زانو زد.

    He came through the door and plumped into the chair.

    از در وارد شد و تالاپی روی صندلی نشست.

    The children were plumping stones into the water.

    بچه‌ها تالاپ‌تالاپ سنگ توی آب می‌انداختند.

    She fell plump into the river.

    او تالاپی افتاد توی رودخانه.

    I am ready to plump for any play for tax reduction.

    حاضرم از هر برنامه‌ی کاهش مالیاتی هواداری کنم.

    He plumped out of the house in a huff.

    با آزردگی از خانه زد بیرون.

    Newspaper ads plumped the virtues of the Russian made cars.

    آگهی‌های روزنامه درباره‌ی محسنات اتومبیل‌های ساخت روسیه تبلیغ می‌کردند.

    She came out plump for free elections.

    او بی‌پرده از انتخابات آزاد طرفداری کرد.

    A deer appeared plump in my path!

    یک آهو درست سر راهم سبز شد!

    It fell into the pool with a plump.

    با صدای تالاپ توی حوض افتاد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد plump

    1. adjective chubby, fat
      Synonyms:
      fat stout tubby portly pudgy round chunky corpulent full fleshy beefy buxom rotund obese
      Antonyms:
      thin skinny lean

    سوال‌های رایج plump

    شکل جمع plump چی میشه؟

    شکل جمع plump در زبان انگلیسی plumps است.

    ارجاع به لغت plump

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «plump» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/plump

    لغات نزدیک plump

    • - plummy
    • - plumose
    • - plump
    • - plump person
    • - plumper
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    whisperer whether or not vet vocal tract venerableness v used ural exhaust unite in that case oval no matter any way you slice it upcoming غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.