Rotund

roʊˈtʌnd rəʊˈtʌnd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
گوشتالو، خپله، تپل، گلوله‌وار، پر آب و تاب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- a rotund voice
- صدای رسا
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rotund

  1. adjective fat
    Synonyms: beefy, big, broad, burly, chunky, dumpy, elephantine, fleshy, heavy, heavyset, hefty, husky, obese, overweight, plump, plumpish, portly, pudgy, roly-poly, round, solid, stout, tubby, weighty
  2. adjective sonorous
    Synonyms: booming, loud, resonant, resounding

ارجاع به لغت rotund

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rotund» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rotund

لغات نزدیک rotund

پیشنهاد بهبود معانی