خپل، گرد و گولی
The roly-poly puppy waddled around the room.
تولهسگ خپل دور اتاق تاتیتاتی کرد.
The roly-poly's belly jiggled with every step he took.
شکم اون خپل با هر قدمی که برمیداشت، تکون میخورد.
The roly-poly man struggled to fit into the narrow airplane seat.
مرد گرد و گولی بهسختی توانست در صندلی باریک هواپیما جا شود.
انگلیسی بریتانیایی غذا و آشپزی پودینگ رولی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی غذا و آشپزی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
My grandmother used to make the most amazing roly-polys for dessert.
مادربزرگم خفنترین پودینگهای رولی را برای دسر درست میکرد.
I love to indulge in a delicious roly-poly filled with strawberry jam.
دوست دارم توی خوردن پودینگ رولی خوشمزهی پرشده با مربای توت فرنگی زیادهروی کنم.
انگلیسی آمریکایی جانورشناسی خرخاکی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
I found a roly-poly under a rock while gardening.
در حین باغبانی یک خرخاکی را زیر سنگ پیدا کردم.
I gently picked up the roly-poly and placed it back in the soil.
خرخاکی را بهآرامی برداشتم و دوباره داخل خاک گذاشتم.
گیاهشناسی (انگلیسی استرالیایی) خار غلتان (انبوه)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی گیاهشناسی
The sight of a roly-poly tumbling along the arid plain reminded me of the harsh conditions of the desert.
دیدن خار غلتان که در امتداد دشت بیآبوعلف در حال غلتیدن است، مرا به یاد شرایط ستهم کویر انداخت.
The wind blew through the desert, causing the roly-poly to roll across the barren landscape.
باد در صحرا میوزید و باعث میشد که خار غلتان در سراسر چشمانداز لمیزرع بغلتد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «roly-poly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/roly-poly