با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Rom

rɑːm rɒm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • abbreviation noun uncountable
    کامپیوتر (ROM) (read only memory) حافظه‌ی فقط خواندنی
    • - I need to purchase a new ROM for my gaming console to play the latest games.
    • - برای اجرای آخرین بازی‌ها باید یک حافظه‌ی فقط خواندنی جدید برای کنسول بازی خود خریداری کنم.
    • - The team of developers worked tirelessly to improve the ROM of the smartphone.
    • - تیم توسعه‌دهندگان به‌طور خستگی‌ناپذیر و بی‌وقفه برای بهبود حافظه‌ی فقط خواندنی گوشی هوشمند تلاش کردند.
  • noun countable
    رومنی، کولی (فردی هندوآریایی کوچ‌نشین و دوره‌گرد که در سراسر اروپا و در بخش‌هایی از خاورمیانه یافت می‌شود)
    • - The history of the Rom people is a story of resilience and adaptation in the face of centuries of persecution and oppression.
    • - تاریخ مردم رومنی داستان مقاومت و تاب‌آوری در برابر قر‌ن‌ها آزار و ستم است.
    • - Despite facing many challenges, the Rom people have maintained their cultural identity.
    • - علی‌رغم مواجهه با چالش‌های فراوان، رومنی‌ها هویت فرهنگی خود را حفظ کرده‌اند.
  • abbreviation
    کشور (Rom) (Romania) رومانی
    • - Rom is a country rich in history and culture, with many castles and museums to visit.
    • - رومانی کشوری غنی از تاریخ و فرهنگ است و قلعه‌ها و موزه‌های زیادی برای بازدید دارد.
    • - Rom is a beautiful country located in southeastern Europe.
    • - رومانی کشور زیبایی است که در جنوب شرقی اروپا واقع شده است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد rom

  1. noun (computer science) memory whose contents can be accessed and read but cannot be changed
    Synonyms: read-only memory, read-only storage, fixed storage

ارجاع به لغت rom

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rom» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rom

لغات نزدیک rom

پیشنهاد بهبود معانی