صفت تفضیلی:
chubbierصفت عالی:
chubbiestتپلو، تپل، خپل، چاق، چاقالو، گوشتالو، چاقوچله، گامبو
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a chubby baby
نوزاد چاقوچله
The chubby baby giggled as he played with his toys.
بچهی تپلو درحالیکه با اسباببازیهایش بازی میکرد، قهقهه زد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «chubby» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chubby