زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Fatty

ˈfæti ˈfæti

معنی fatty | جمله با fatty

noun adjective C1

چرب، چربی‌مانند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

fatty substances

مواد چربی‌دار

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fatty

  1. adjective full of adipose tissue
    Synonyms:
    fatlike oily rich fatlike greasy unctuous lardy oleaginous suety lardaceous blubbery
    Antonyms:
    thin lean low-fat defatted

لغات هم‌خانواده fatty

ارجاع به لغت fatty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fatty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fatty

لغات نزدیک fatty

پیشنهاد بهبود معانی