قدیمی پرواری، گوشتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The fatted calf was prepared for the feast.
گوسالهی پرواری را برای ضیافت آماده کردند.
The fatted lamb was juicy.
برهی پرواری آبدار بود.
The fatted goose was roasted.
غاز گوشتی کباب شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fatted» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fatted