آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Fattening

ˈfæt̬nɪŋ ˈfætnɪŋ

گذشته‌ی ساده:

fattened

شکل سوم:

fattened

سوم‌شخص مفرد:

fattens

معنی fattening | جمله با fattening

adjective

چاق‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

fattening foods

غذاهای چاق‌کننده

Grill the fish instead of frying it. It's less fattening that way.

ماهی را به جای سرخ کردن گریل کنید. این‌گونه کمتر چاق‌کننده است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد fattening

  1. verb make fat or plump
    Synonyms:
    feeding stuffing filling enriching swelling cramming thriving plumping battening
    Antonyms:
    reducing starving constricting
  1. verb grow or make bigger; nourish
    Synonyms:
    expanding swelling
    Antonyms:

لغات هم‌خانواده fattening

سوال‌های رایج fattening

گذشته‌ی ساده fattening چی میشه؟

گذشته‌ی ساده fattening در زبان انگلیسی fattened است.

شکل سوم fattening چی میشه؟

شکل سوم fattening در زبان انگلیسی fattened است.

سوم‌شخص مفرد fattening چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد fattening در زبان انگلیسی fattens است.

ارجاع به لغت fattening

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fattening» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fattening

لغات نزدیک fattening

پیشنهاد بهبود معانی