فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Butterball

ˈbətərˌbɒl ˈbətərˌbɒl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
شخص خپله و چاق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد butterball

  1. noun a rotund individual
    Synonyms:
    fat person fatty roly-poly fatso
    Antonyms:
    thin person
  1. noun Small North American diving duck; males have bushy head plumage
    Synonyms:
    bufflehead dipper Bucephela albeola

ارجاع به لغت butterball

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «butterball» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/butterball

لغات نزدیک butterball

پیشنهاد بهبود معانی