Pudgy

ˈpʌdʒi ˈpʌdʒi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
خپله، چاق، گوشتالو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pudgy

  1. adjective slightly fat
    Synonyms: chubby, hefty, plump, plumpish, rotund, round, stout, thick-bodied, tubby
    Antonyms: skinny, slight, thin

ارجاع به لغت pudgy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pudgy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pudgy

لغات نزدیک pudgy

پیشنهاد بهبود معانی