معنی reedy به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈriːdi ˈriːdi

معنی

noun adjective

نیزار، نایی، نی‌مانند، گره‌دار، گیره‌دار، باریک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد reedy

adjective Resembling a reed in being upright and slender

Synonyms: piping, thin, piercing, reedlike, wheezy, sharp

ارجاع به لغت reedy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «reedy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/reedy

لغات نزدیک reedy

- reeducate
- reeducation
- reedy
- reef
- reef knot

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return