Hulking

ˈhʌlkɪŋ ˈhʌlkɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
درشت، درشت استخوان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hulking

  1. adjective massive
    Synonyms: big, bulky, clumsy, colossal, cumbersome, elephantine, enormous, extensive, gargantuan, gigantic, grand, great, heavy, hefty, huge, immense, imposing, large, lumbering, mammoth, monumental, solid, titanic, towering, tremendous, unwieldy, weighty

ارجاع به لغت hulking

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hulking» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hulking

لغات نزدیک hulking

پیشنهاد بهبود معانی