فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Jagged

ˈdʒæɡɪd ˈdʒæɡɪd

صفت تفضیلی:

jaggeder

صفت عالی:

jaggedest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

دندانه‌دار، ناهموار

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

the jagged edge of a saw

لبه‌ی تیز و گوشه‌دار اره

a jagged rock

صخره‌ی ناهموار

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد jagged

  1. adjective ragged, notched
    Synonyms:
    rough uneven broken irregular rugged indented serrated toothed pointed snaggy notched cleft ridged craggy unsmooth harsh barbed denticulate asperous scabrous spiked
    Antonyms:
    smooth even

ارجاع به لغت jagged

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «jagged» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/jagged

لغات نزدیک jagged

پیشنهاد بهبود معانی