دندانهدندانه، کنگرهدار، فرورفته، زبر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His indented fingers revealed years of hard labor.
انگشتان زبر او سالها کار سخت را نشان میداد.
The indented edge of the stone gave it a natural, rustic charm.
لبهی فرورفته سنگ به آن جذابیت طبیعی و روستایی بخشیده است.
چوب خط
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «indented» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/indented