زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Indented

ɪnˈdentɪd ɪnˈdentɪd

معنی indented | جمله با indented

adjective

دندانه‌دندانه، کنگره‌دار، فرورفته، زبر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

His indented fingers revealed years of hard labor.

انگشتان زبر او سال‌ها کار سخت را نشان می‌داد.

The indented edge of the stone gave it a natural, rustic charm.

لبه‌ی فرورفته سنگ به آن جذابیت طبیعی و روستایی بخشیده است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد indented

  1. adjective depressed
    Synonyms:
    sectioned paragraphed set in

Collocations

ارجاع به لغت indented

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «indented» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/indented

لغات نزدیک indented

پیشنهاد بهبود معانی