با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Indented

American: ɪnˈdentɪd British: ɪnˈdentɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • adjective
    دندانه‌دندانه، کنگره‌دار، دندان‌موشی، عقب‌برده، تو گذاشته
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد indented

  1. adjective depressed
    Synonyms: set in, sectioned, paragraphed

ارجاع به لغت indented

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «indented» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/indented

لغات نزدیک indented

پیشنهاد بهبود معانی