آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Indentation

ˌɪndenˈteɪʃn ˌɪndenˈteɪʃn

معنی indentation | جمله با indentation

noun

دندانه‌گذاری، دندانه، کنگره، تضریس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

the indentations of the edge of a saw

دندانه‌های لبه‌ی اره

the indentations of each castle ...

دندانه‌های هر قصری ...

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد indentation

  1. noun gouge
    Synonyms:
    dent impression depression notch imprint
  1. noun division
    Synonyms:
    section arrangement paragraph indention

ارجاع به لغت indentation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «indentation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/indentation

لغات نزدیک indentation

پیشنهاد بهبود معانی