با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Indention

American: ɪnˈdenʃən British: ɪnˈdenʃən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
تو‌گذاری، عقب‌بردگی، جای باز در متن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد indention

  1. noun The space left between the margin and the start of an indented line
    Synonyms: indentation, indent, indenture

ارجاع به لغت indention

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «indention» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/indention

لغات نزدیک indention

پیشنهاد بهبود معانی