با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Indenture

ɪnˈdentʃər ɪnˈdentʃə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun verb - transitive verb - intransitive
    سند دو نسخه‌ای، دوتاسازی، دوبل کردن، قرارداد، عهد‌نامه، کنترات، بشاگردی گرفتن، با سند مقید کردن، با سند مقید شدن، با قرار‌داد استخدام کردن، شیاردار کردن، دندانه‌دار کردن
    • - an indentured servant
    • - نوکر ملزم به خدمت
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد indenture

  1. noun agreement
    Synonyms: compact, arrangement, contract, deed

ارجاع به لغت indenture

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «indenture» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/indenture

لغات نزدیک indenture

پیشنهاد بهبود معانی