فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Barbed

bɑːrbd bɑːbd

سوم‌شخص مفرد:

barbs

وجه وصفی حال:

barbing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

خاردار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

barbed wire

سیم خاردار

barbed words

حرف‌های نیشدار

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد barbed

  1. adjective cutting
    Synonyms:
    sharp biting stinging hurtful piercing pointed wounding spiked
    Antonyms:
    flattering complimentary

ارجاع به لغت barbed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «barbed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/barbed

لغات نزدیک barbed

پیشنهاد بهبود معانی