با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Barbed

bɑːrbd bɑːbd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    barbs
  • وجه وصفی حال:

    barbing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
خاردار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- barbed wire
- سیم خاردار
- barbed words
- حرف‌های نیشدار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد barbed

  1. adjective cutting
    Synonyms: sharp, pointed, spiked, piercing, stinging, biting, wounding, hurtful
    Antonyms: complimentary, flattering

ارجاع به لغت barbed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «barbed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/barbed

لغات نزدیک barbed

پیشنهاد بهبود معانی