گذشتهی ساده:
barbecuedشکل سوم:
barbecuedسومشخص مفرد:
barbecuesوجه وصفی حال:
barbecuingشکل جمع:
barbecuesغذا و آشپزی باربیکیو، کبابپز باربیکیو، دستگاه باربیکیو (وسیلهی پختوپزی که معمولاً برای کباب کردن گوشت، سبزیجات و سایر مواد غذایی در فضای باز استفاده میشود)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی غذا و آشپزی
He grilled steaks on the barbecue.
او استیکها را روی باربیکیو کباب کرد.
They gathered around the barbecue to enjoy the delicious food.
آنها دور باربکیو جمع شدند تا از این غذای خوشمزه لذت ببرند.
غذا و آشپزی باربیکیو، کباب، بریان (غذای تهیهشده با استفاده از دستگاه باربیکیو)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The smell of the barbecue wafted through the air.
بوی باربیکیو در هوا پیچید.
We had a delicious barbecue for dinner last night.
دیشب برای شام باربیکیوی خوشمزهای را خوردیم.
مهمانی باربیکیو، باربیکیو، کبابخوران، مهمانی کباب
Last night, I went to a barbecue.
دیشب به کبابخوران رفتم.
We're having a barbecue this weekend to celebrate the end of summer.
آخر این هفته، برای جشن پایان تابستان، مهمانی باربیکیو برگزار میکنیم.
انگلیسی آمریکایی کباب دودی (نوعی از کباب، بهویژه کباب گوشت خوک، که روی دستگاه باربیکیو پخته شده و معمولاً با سس باربیکیو سرو میشود)
They served the barbecue with cornbread.
آنها کباب دودی را با نان ذرت سرو کردند.
She prepared delicious barbecue for the family gathering.
او برای دورهمی خانوادگی کباب دودی خوشمزهای آماده کرد.
غذا و آشپزی (روی باربیکیو) کباب کردن، بریان کردن، باربیکیو کردن
We decided to barbecue some burgers and hot dogs for dinner tonight.
تصمیم گرفتیم امشب برای شام چند همبرگر و هاتداگ را کباب کنیم.
Barbecue the meat for five minutes.
گوشت را بهمدت پنج دقیقه باربیکیو کن.
We plan to barbecue some vegetables and tofu for the vegetarian guests.
قصد داریم برای مهمانان گیاهخوار مقداری سبزیجات و توفو کباب کنیم.
(بهشدت) مورد انتقاد قرار دادن، مسخره کردن، ریشخند کردن
The teacher barbecued the student in front of the whole class.
معلم دانشآموز را جلوی کل کلاس مورد تمسخر قرار داد.
The politician was barbecued by the media for his controversial statements.
رسانهها این سیاستمدار را بهدلیل اظهارات جنجالیاش مورد انتقاد قرار دادند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «barbecue» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/barbecue