فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Biggie

ˈbɪɡi ˈbɪɡi

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable informal

(چیز یا شخص) بسیار مهم، بزرگ، موفق، کله‌گنده، بانفوذ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Landing the new client is a biggie for our team this quarter.

جذب مشتری جدید برای تیم ما در این سه‌ماهه بسیار مهم است.

Closing that deal was a biggie for the company.

بستن آن معامله برای این شرکت کار بزرگی بود.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت biggie

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «biggie» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/biggie

لغات نزدیک biggie

پیشنهاد بهبود معانی