با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Biggish

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • adjective
    نسبتاً بزرگ
    • - a biggish man with red hair
    • - مردی نسبتاً تنومند با موی سرخ
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد biggish

  1. adjective Somewhat big
    Synonyms: largish, goodly, respectable, sizable

ارجاع به لغت biggish

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «biggish» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/biggish

لغات نزدیک biggish

پیشنهاد بهبود معانی