امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bigheaded

ˌbɪɡˈhedɪd ˌbɪɡˈhedɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
مغرور، پرافاده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bigheaded

  1. adjective Thinking too highly of oneself
    Synonyms: stuck-up, conceited, egoistic, egoistical, egotistic, egotistical, persnickety, narcissistic, vain, snooty, vainglorious, snot-nosed, swellheaded, snotty, too big for one's breeches, uppish

ارجاع به لغت bigheaded

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bigheaded» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bigheaded

لغات نزدیک bigheaded

پیشنهاد بهبود معانی