آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Hustle

    ˈhʌsl ˈhʌsl

    گذشته‌ی ساده:

    hustled

    شکل سوم:

    hustled

    سوم‌شخص مفرد:

    hustles

    وجه وصفی حال:

    hustling

    معنی hustle | جمله با hustle

    noun verb - transitive verb - intransitive adverb

    هل دادن، فشار دادن، تکان دادن، به زور وادار کردن،پیش بردن، فریفتن، گول زدن، تکان، شتاب، عجله، فشار، زور

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    to hustle a rowdy customer out of a bar

    مشتری مزاحم و دعوایی را از میخانه بیرون انداختن

    The thief was hustled into a taxi.

    دزد را کشان‌کشان به داخل تاکسی بردند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    She was hustled into marrying a man she did not like.

    باعجله او را وادار به ازدواج با مردی کردند که از او خوشش نمی‌آمد.

    He tried to hustle me into buying his old car.

    او سعی کرد با اصرار ماشین‌قراضه‌ی خود را به من قالب کند.

    He kept hustling his friends for money.

    او مدام برای پول دوستانش را تیغ می‌زد.

    He hustled school boys out of their lunch money with phony dice.

    با تاس‌های تقلبی پول ناهار شاگرد مدرسه‌ها را می‌برد.

    I lifted the baby and hustled through the crowd.

    بچه را بلند کردم و با فشار از میان مردم رد شدم.

    Curious crowds hustled to the scene of the crime.

    انبوه مردم کنجکاو با فشار و ازدحام به محل جنایت روی آوردند.

    Hustle a little, the guests are arriving!

    یک خورده جم بخور، مهمان‌ها دارند می‌آیند!

    Hustling workers finished the bridge in a week.

    کارگران پرکار پل را ظرف یک هفته تمام کردند.

    hustle and fetch furs ...

    خیزید و خز آرید ...

    I don't like the hustle and bustle of the Bazaar.

    از شلوغی و همهمه‌ی بازار خوشم نمی‌آید.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد hustle

    1. verb hurry; work hurriedly
      Synonyms:
      rush hasten speed hurry press push force impel race fly shove bustle jog hotfoot apply oneself be conscientious use elbow grease elbow thrust bulldoze
      Antonyms:
      delay wait slow procrastinate dally

    Idioms

    hustle-bustle

    جنب‌وجوش، پرکاری و حرارت، شوروغوغا

    سوال‌های رایج hustle

    گذشته‌ی ساده hustle چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده hustle در زبان انگلیسی hustled است.

    شکل سوم hustle چی میشه؟

    شکل سوم hustle در زبان انگلیسی hustled است.

    وجه وصفی حال hustle چی میشه؟

    وجه وصفی حال hustle در زبان انگلیسی hustling است.

    سوم‌شخص مفرد hustle چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد hustle در زبان انگلیسی hustles است.

    ارجاع به لغت hustle

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «hustle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hustle

    لغات نزدیک hustle

    • - hussy
    • - hustings
    • - hustle
    • - hustle and bustle
    • - hustle-bustle
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.