فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

سمین به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • چاق
  • فونتیک فارسی

    samin
  • صفت
    ادبی fat, heavyset, obese, heavyweight
    • - کشتی‌گیر سمین حریفش را به راحنی ضربه‌ی فنی کرد.

    • - The heavyweight wrestler pinned his opponent down with ease.
    • - مرد سمین تلاش کرد از پله‌ها بالا برود.

    • - The obese man struggled to walk up the stairs.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد سمین

ارجاع به لغت سمین

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سمین» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سمین

لغات نزدیک سمین

پیشنهاد بهبود معانی