ادبی fat, heavyset, obese, heavyweight
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کشتیگیر سمین حریفش را به راحنی ضربهی فنی کرد.
The heavyweight wrestler pinned his opponent down with ease.
مرد سمین تلاش کرد از پلهها بالا برود.
The obese man struggled to walk up the stairs.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سمین» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سمین