آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: یکشنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۴

    چاق به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    صفت
    فونتیک فارسی / chaagh /

    fat, obese, overweight, plump, meaty, chubby, tubby, puffy, stout, fleshly, buxom, adipose, squab, fatty

    fat

    obese

    overweight

    plump

    meaty

    chubby

    tubby

    puffy

    stout

    fleshly

    buxom

    adipose

    squab

    fatty

    فربه

    مردی چاق با شکمی گنده

    a fat man with a big belly

    رامین باد در لپ‌های خود انداخت و وانمود کرد که چاق است.

    Ramin puffed out his cheeks and pretended he was fat.

    صفت
    فونتیک فارسی / chaagh /

    well, fit as a fiddle, healthy, in fine fettle

    well

    fit as a fiddle

    healthy

    in fine fettle

    سالم، تندرست

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    این روزها علی چاق و سرحال است.

    These days, Ali is in fine fettle.

    دماق او چاق است.

    She is in good circumstances.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد چاق

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    پروار تنومند خپل خپله سمین فربه گوشتالو مسمن
    متضاد:
    لاغر مردنی

    سوال‌های رایج چاق

    چاق به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «چاق» در زبان انگلیسی به fat یا overweight ترجمه می‌شود، بسته به میزان و بافت کاربرد.

    «چاق» صفتی است که برای توصیف افرادی به‌کار می‌رود که وزن آن‌ها از حالت متعادل یا نرمال بالاتر است و چربی بیشتری در بدن آن‌ها ذخیره شده است. این واژه می‌تواند از نظر علمی به شاخص توده‌ی بدنی (BMI) بالاتر از حد نرمال اشاره داشته باشد، اما در گفت‌وگوهای روزمره ممکن است بار معنایی منفی یا مثبت بسته به لحن و فرهنگ گوینده داشته باشد. در برخی زبان‌ها و جوامع، این کلمه به سادگی ویژگی‌ای فیزیکی است، اما در برخی دیگر ممکن است به عنوان توهین یا برچسب منفی به‌کار رود.

    از دیدگاه پزشکی، چاقی می‌تواند با خطرات سلامت همراه باشد، از جمله دیابت نوع ۲، بیماری‌های قلبی، فشار خون بالا، مشکلات مفصلی، و حتی برخی سرطان‌ها. با این حال، در سال‌های اخیر رویکردهای جدیدی در علم تغذیه و روان‌شناسی به‌وجود آمده‌اند که بر سلامت متعادل در هر سایزی (Health at Every Size) تأکید دارند و چاقی را صرفاً به عنوان یک مشکل پزشکی نگاه نمی‌کنند، بلکه آن را بخشی از طیف گسترده‌ی بدن‌های انسانی می‌دانند که هر کدام ویژگی‌ها و نیازهای خود را دارند.

    در فرهنگ‌ها و دوره‌های تاریخی مختلف، چاق بودن ممکن است معانی متفاوتی داشته باشد. در برخی جوامع سنتی، چاقی نشانه‌ای از رفاه، ثروت و قدرت بوده است. مثلاً در دوره‌هایی از تاریخ ایران، زنان چاق‌تر نماد زیبایی و شکوه محسوب می‌شدند. در مقابل، در فرهنگ مدرن و رسانه‌ای امروز، استانداردهای زیبایی اغلب به سمت بدن‌های لاغرتر گرایش دارد، که باعث شده چاقی به‌طور ناعادلانه‌ای با تنبلی یا کم‌ارادگی پیوند بخورد، در حالی که واقعیت بسیار پیچیده‌تر و فردمحورتر است.

    در ادبیات و هنر نیز شخصیت‌های چاق نقش‌هایی متنوع دارند؛ گاه به عنوان افراد مهربان و صمیمی، گاه به‌عنوان شخصیت‌های طنزآمیز، و گاه به‌عنوان نمادی از وفور، سادگی یا حتی تن‌آسایی. در سال‌های اخیر جنبش‌هایی چون body positivity در تلاش‌اند تا تصویر کلیشه‌ای از افراد چاق را در ذهن جامعه بشکنند و نگاه انسانی‌تری نسبت به بدن‌ها ایجاد کنند؛ نگاهی که بر احترام، تنوع بدنی، و پذیرش خود بنا شده است.

    ارجاع به لغت چاق

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «چاق» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/چاق

    لغات نزدیک چاق

    • - چاشنی مین و نارنجک را کشیدن
    • - چاشنی میوه دار
    • - چاق
    • - چاق شدن
    • - چاق کردن
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.