آخرین به‌روزرسانی:

چاق به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

فربه

فونتیک فارسی

chaagh
صفت

fat, obese, overweight, plump, meaty, chubby, tubby, puffy, stout, fleshly, buxom, adipose, squab, fatty

مردی چاق با شکمی گنده

a fat man with a big belly

رامین باد در لپ‌های خود انداخت و وانمود کرد که چاق است.

Ramin puffed out his cheeks and pretended he was fat.

سالم، تندرست

فونتیک فارسی

chaagh
صفت

well, fit as a fiddle, healthy, in fine fettle

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

این روزها علی چاق و سرحال است.

These days, Ali is in fine fettle.

دماق او چاق است.

She is in good circumstances.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد چاق

  1. مترادف:
    پروار تنومند خپل خپله سمین فربه گوشتالو مسمن
    متضاد:
    لاغر مردنی

سوال‌های رایج چاق

چاق به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «چاق» در زبان انگلیسی به fat یا overweight ترجمه می‌شود، بسته به میزان و بافت کاربرد.

«چاق» صفتی است که برای توصیف افرادی به‌کار می‌رود که وزن آن‌ها از حالت متعادل یا نرمال بالاتر است و چربی بیشتری در بدن آن‌ها ذخیره شده است. این واژه می‌تواند از نظر علمی به شاخص توده‌ی بدنی (BMI) بالاتر از حد نرمال اشاره داشته باشد، اما در گفت‌وگوهای روزمره ممکن است بار معنایی منفی یا مثبت بسته به لحن و فرهنگ گوینده داشته باشد. در برخی زبان‌ها و جوامع، این کلمه به سادگی ویژگی‌ای فیزیکی است، اما در برخی دیگر ممکن است به عنوان توهین یا برچسب منفی به‌کار رود.

از دیدگاه پزشکی، چاقی می‌تواند با خطرات سلامت همراه باشد، از جمله دیابت نوع ۲، بیماری‌های قلبی، فشار خون بالا، مشکلات مفصلی، و حتی برخی سرطان‌ها. با این حال، در سال‌های اخیر رویکردهای جدیدی در علم تغذیه و روان‌شناسی به‌وجود آمده‌اند که بر سلامت متعادل در هر سایزی (Health at Every Size) تأکید دارند و چاقی را صرفاً به عنوان یک مشکل پزشکی نگاه نمی‌کنند، بلکه آن را بخشی از طیف گسترده‌ی بدن‌های انسانی می‌دانند که هر کدام ویژگی‌ها و نیازهای خود را دارند.

در فرهنگ‌ها و دوره‌های تاریخی مختلف، چاق بودن ممکن است معانی متفاوتی داشته باشد. در برخی جوامع سنتی، چاقی نشانه‌ای از رفاه، ثروت و قدرت بوده است. مثلاً در دوره‌هایی از تاریخ ایران، زنان چاق‌تر نماد زیبایی و شکوه محسوب می‌شدند. در مقابل، در فرهنگ مدرن و رسانه‌ای امروز، استانداردهای زیبایی اغلب به سمت بدن‌های لاغرتر گرایش دارد، که باعث شده چاقی به‌طور ناعادلانه‌ای با تنبلی یا کم‌ارادگی پیوند بخورد، در حالی که واقعیت بسیار پیچیده‌تر و فردمحورتر است.

در ادبیات و هنر نیز شخصیت‌های چاق نقش‌هایی متنوع دارند؛ گاه به عنوان افراد مهربان و صمیمی، گاه به‌عنوان شخصیت‌های طنزآمیز، و گاه به‌عنوان نمادی از وفور، سادگی یا حتی تن‌آسایی. در سال‌های اخیر جنبش‌هایی چون body positivity در تلاش‌اند تا تصویر کلیشه‌ای از افراد چاق را در ذهن جامعه بشکنند و نگاه انسانی‌تری نسبت به بدن‌ها ایجاد کنند؛ نگاهی که بر احترام، تنوع بدنی، و پذیرش خود بنا شده است.

ارجاع به لغت چاق

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «چاق» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/چاق

لغات نزدیک چاق

پیشنهاد بهبود معانی