آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Impossibly

ɪmˈpɑːsəbli ɪmˈpɒsəbli

معنی impossibly | جمله با impossibly

adverb

به‌شدت، فوق‌العاده، بی‌نهایت، بیش‌ از حد

The traffic was impossibly heavy during rush hour.

ترافیک در ساعات شلوغ فوق‌العاده سنگین بود.

He is impossibly talented in music for someone his age.

او برای کسی در سن خودش، در موسیقی بی‌نهایت بااستعداد است.

adverb

غیرممکن، نشدنی، بعید، دست‌نیافتنی، محال

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The mountain peak seemed impossibly high to reach.

قله‌ی کوه، دست‌نیافتنی به نظر می‌رسید.

Winning the lottery is impossibly unlikely.

برنده شدن در بخت‌آزمایی تقریباً نشدنی است.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت impossibly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «impossibly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/impossibly

لغات نزدیک impossibly

پیشنهاد بهبود معانی