ذوق، حرارت، استعداد، زندهدلی، سبک روحی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He performed his role with verve.
نقش خود را با حرارت ایفا کرد.
The animals are drawn with such verve that they seem to jump out of the page.
حیوانات را آنقدر زنده نقاشی کردهاند که گویی از صفحه بیرون میپرند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «verve» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/verve