آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Puncture

ˈpʌŋktʃər ˈpʌŋktʃə

گذشته‌ی ساده:

punctured

شکل سوم:

punctured

سوم‌شخص مفرد:

punctures

وجه وصفی حال:

puncturing

شکل جمع:

punctures

معنی puncture | جمله با puncture

noun verb - transitive

سوراخ، پنچر، سوراخ کردن، پنچر شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The dagger punctured his lungs.

خنجر ریه‌ی او را سوراخ کرد.

The bicycle tire was punctured.

تایر دوچرخه پنچر شد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Those defeats punctured his pride.

آن شکست‌ها غرور او را فرونشاند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد puncture

  1. noun hole, rupture
  1. verb deflate someone’s idea, feelings
    Synonyms:
    discourage disprove discredit humble flatten take down a peg disillusion take wind out of sails knock props from under poke full of holes shoot full of holes explode knock bottom out blow sky high
    Antonyms:

سوال‌های رایج puncture

گذشته‌ی ساده puncture چی میشه؟

گذشته‌ی ساده puncture در زبان انگلیسی punctured است.

شکل سوم puncture چی میشه؟

شکل سوم puncture در زبان انگلیسی punctured است.

شکل جمع puncture چی میشه؟

شکل جمع puncture در زبان انگلیسی punctures است.

وجه وصفی حال puncture چی میشه؟

وجه وصفی حال puncture در زبان انگلیسی puncturing است.

سوم‌شخص مفرد puncture چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد puncture در زبان انگلیسی punctures است.

ارجاع به لغت puncture

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «puncture» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/puncture

لغات نزدیک puncture

پیشنهاد بهبود معانی