با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Zipper

    ˈzɪpər ˈzɪpə
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      zippered

    • شکل سوم:

      zippered

    • سوم‌شخص مفرد:

      zippers

    • وجه وصفی حال:

      zippering

    • شکل جمع:

      zippers

    توضیحات

    در انگلیسی بریتانیایی در معنای اول به جای zipper از zip استفاده می‌شود.

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable B2
    انگلیسی آمریکایی زیپ (لباس و کیف و غیره)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - The zipper on my jacket is stuck.
    - زیپ ژاکتم گیر کرده است.
    - He slowly pulled the zipper down.
    - به‌آرامی زیپ را پایین کشید.
    verb - intransitive verb - transitive
    زیپ چیزی را بستن، با زیپ بستن، با زیپ بسته شدن
    - He zippered his backpack.
    - زیپ کوله‌اش را بست.
    - The dress zipped at the back.
    - این لباس در پشت با زیپ بسته شده است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد zipper

    1. verb Close with a zipper
      Synonyms: zip-up, zip
    2. noun A fastener for locking together two toothed edges by means of a sliding tab
      Synonyms: slide-fastener, zip, zip-fastener

    ارجاع به لغت zipper

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «zipper» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/zipper

    لغات نزدیک zipper

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی