گذشتهی ساده:
zoomedشکل سوم:
zoomedسومشخص مفرد:
zoomsوجه وصفی حال:
zoomingهواپیما را باسرعت و با زاویهی تند به بالا راندن، زوم، با صدای وزوز حرکت کردن، وزوز، بهسرعت ترقی کردن یا بالا رفتن، (در فیلمبرداری) فاصله عدسی را کم و زیادکردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a zoom telescope
تلسکوپ زومدار
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «zoom» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/zoom