جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
Fast Dictionary - فست دیکشنری
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
جستوجو
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
اطلاعات بیشتر
نرمافزار iOS
اطلاعات بیشتر
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
لغات جستوجو شده
وبلاگ
معنی و نمونهجمله
مترادف و متضاد
Zoom معنی
zuːm
zuːm
آخرین بهروزرسانی:
۲۶ آبان ۱۳۹۹
Noun
Verb - intransitive
Adverb
هواپیما را باسرعت و با زاویهی تند به بالا راندن، زوم، با صدای وزوز حرکت کردن، وزوز، بهسرعت ترقی کردن یا بالا رفتن، (در فیلمبرداری) فاصله عدسی را کم و زیادکردن
- a zoom telescope
- تلسکوپ زومدار
تبلیغات
(تبلیغات را حذف کنید)
مترادف و متضاد zoom
Verb
move very quickly
Synonyms:
buzz, dart, dash, dive, flash, fly, hum, hurtle, outstrip, rip, rocket, rush, shoot, shoot up, skyrocket, speed, streak, surge, tear, whirl, whiz, zip
Antonyms:
decelerate, slow
لغات نزدیک zoom
-
zoolatry
-
zoological
-
zoological garden
-
zoologist
-
zoology
- zoom
-
zoom lens
-
zoometry
-
zoomorphic
-
zoomorphism
-
zoon
دریافت فست دیکشنری از طریق اپاستور
دانلود مستقیم فست دیکشنری