فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Zoology

zoʊˈɑlədʒi zoʊˈɑlədʒi zuːˈɒlədʒi

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

جانورشناسی زیست‌شناسی جانورشناسی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

She decided to major in zoology.

تصمیم گرفت در رشته‌ی جانورشناسی تحصیل کند.

His research in zoology focuses on the migration patterns of endangered species.

تحقیقات او در [زمینه‌ی] جانورشناسی بر الگوهای مهاجرت گونه‌های در حال انقراض متمرکز است.

noun

جانورشناسی جانوران (یک ناحیه)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The documentary highlighted the unique zoology of the Galápagos Islands.

در این مستند جانوران منحصربه‌فرد جزایر گالاپاگوس نشان داده شدند.

The region's zoology is rich.

جانوران این منطقه غنی است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد zoology

  1. noun all the animal life in a particular region or period
    Synonyms:
    fauna natural-history biological science science of organisms life-science
    Antonyms:
    flora
  1. noun the branch of biology that studies animals
    Synonyms:
    zoological science

ارجاع به لغت zoology

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «zoology» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/zoology

لغات نزدیک zoology

پیشنهاد بهبود معانی