با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Fauna

ˈfɑːnə ˈfɔːnə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    کلیه جانوران یک سرزمین یا یک زمان، حیوانات یک اقلیم، جانور نامه، جانداران، زیا
    • - the fauna of North America
    • - جانداران امریکای شمالی
    • - Alborz Mountain's flora and fauna
    • - جانداران و گیاهان کوه‌های البرز
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد fauna

  1. noun A living organism characterized by voluntary movement
    Synonyms: animal, animate being, beast, brute, creature
  2. noun All the animal life in a particular region or period
    Synonyms: zoology
    Antonyms: flora

ارجاع به لغت fauna

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fauna» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fauna

لغات نزدیک fauna

پیشنهاد بهبود معانی