از نظر جانوری، به روش جانوری، بهشکل جانوران
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The forest came alive faunally at dusk.
جنگل در غروب از نظر جانوری زنده شد.
She danced faunally through the meadow.
او بهشکل جانوران در میان چمنزار رقصید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «faunally» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/faunally