با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Brute

bruːt bruːt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    brutes

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
جانورخوی، حیوان صفت، بی‌خرد، سبع، بی‌رحم، جانور، حیوان، (مجازاً) آدم بیشعور و کودن یا شهوانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- a brute beast
- جانور زبان‌بسته
- the brute force of nature
- نیروی بی‌تمایز طبیعت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد brute

  1. adjective very strong; animal-like
    Synonyms: animal, beastly, bestial, bodily, carnal, feral, ferine, fleshly, instinctive, mindless, physical, senseless, swinish, unthinking
    Antonyms: gentle, mild, weak
  2. noun barbarian
    Synonyms: animal, beast, cannibal, creature, critter, degenerate, devil, fiend, lout, monster, ogre, ruffian, sadist, savage, swine, wild animal
    Antonyms: gentleman, humanitarian

ارجاع به لغت brute

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brute» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/brute

لغات نزدیک brute

پیشنهاد بهبود معانی