امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Brute

bruːt bruːt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    brutes

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
جانورخوی، حیوان صفت، بی‌خرد، سبع، بی‌رحم، جانور، حیوان، (مجازاً) آدم بیشعور و کودن یا شهوانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- a brute beast
- جانور زبان‌بسته
- the brute force of nature
- نیروی بی‌تمایز طبیعت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد brute

  1. adjective very strong; animal-like
    Synonyms:
    animal beastly bestial bodily carnal feral ferine fleshly instinctive mindless physical senseless swinish unthinking
    Antonyms:
    gentle mild weak
  1. noun barbarian
    Synonyms:
    animal beast cannibal creature critter degenerate devil fiend lout monster ogre ruffian sadist savage swine wild animal
    Antonyms:
    gentleman humanitarian

ارجاع به لغت brute

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brute» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/brute

لغات نزدیک brute

پیشنهاد بهبود معانی