Scamp

skæmp skæmp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    scamps

معنی

noun adverb
دزد سرگردنه، راهزن (سواره)، آدم رذل، بچه بدذات و شیطان، عبور از چیزی را لمس کردن، پرسه زدن، ور رفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scamp

  1. noun rascal
    Synonyms: cheat, cheater, delinquent, fraud, hooligan, liar, mischief-maker, prankster, rapscallion, reprobate, rogue, rowdy, ruffian, scalawag, scallywag, scoundrel, shyster, sneak, swindler, trickster, troublemaker, villain, whippersnapper

ارجاع به لغت scamp

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scamp» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/scamp

لغات نزدیک scamp

پیشنهاد بهبود معانی