امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Liar

    ˈlaɪər ˈlaɪə
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      liars

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable B2
    (فرد) دروغ‌گو، کاذب، کذاب

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - He is known as a liar among his friends.
    - او در میان دوستانش به‌عنوان فردی دروغ‌گو شناخته می‌شود.
    - He's such a liar; I can't believe a word he says.
    - او خیلی دروغ‌گو است؛ من نمی‌توانم حتی یک کلمه از آنچه می‌گوید را باور کنم.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد liar

    1. noun person who tells falsehood
      Synonyms:
      fibber liar cheat deceiver trickster phony falsifier misleader prevaricator storyteller fabricator con artist perjurer deluder equivocator fabulist false witness dissimulator malinger

    لغات هم‌خانواده liar

    • noun
      liar, lie
    • verb - intransitive
      lie

    ارجاع به لغت liar

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «liar» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/liar

    لغات نزدیک liar

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی