گذشتهی ساده:
barricadedشکل سوم:
barricadedسومشخص مفرد:
barricadesوجه وصفی حال:
barricadingشکل جمع:
barricadesسنگربندی موقتی، مانع، مسدود کردن (با مانع)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Old women manned the barricades.
زنان پیر سنگرهای خیابانی را حفاظت میکردند.
barricaded roads
راههای مسدودشده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «barricade» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/barricade