فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Pass The Buck

گذشته‌ی ساده:

passed the buck

شکل سوم:

passed the buck

سوم‌شخص مفرد:

passes the buck

وجه وصفی حال:

passing the buck

معنی

idiom

از زیر بار مسئولیت شانه خالی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pass the buck

  1. verb pass responsibility on to another
    Synonyms:
    pass on dodge duck get out of cop out relay slide out of

ارجاع به لغت pass the buck

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pass the buck» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pass-the-buck

لغات نزدیک pass the buck

پیشنهاد بهبود معانی