با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Pass The Buck

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    passed the buck
  • شکل سوم:

    passed the buck
  • سوم‌شخص مفرد:

    passes the buck
  • وجه وصفی حال:

    passing the buck

معنی

idiom
از زیر بار مسئولیت شانه خالی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pass the buck

  1. verb pass responsibility on to another
    Synonyms: cop out, dodge, duck, get out of, pass on, relay, slide out of

ارجاع به لغت pass the buck

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pass the buck» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pass-the-buck

لغات نزدیک pass the buck

پیشنهاد بهبود معانی