فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Pass The Time

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation

وقت گذراندن/زمان را سپری کردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالوکیشن‌های کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

We played cards to pass the time.

برای گذراندن وقت، ورق بازی کردیم.

Reading is a good way to pass the time.

مطالعه روش خوبی برای سپری کردن زمان است.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت pass the time

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pass the time» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pass-the-time

لغات نزدیک pass the time

پیشنهاد بهبود معانی