امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pass The Time

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation
وقت گذراندن/زمان را سپری کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- We played cards to pass the time.
- برای گذراندن وقت، ورق بازی کردیم.
- Reading is a good way to pass the time.
- مطالعه روش خوبی برای سپری کردن زمان است.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت pass the time

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pass the time» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pass-the-time

لغات نزدیک pass the time

پیشنهاد بهبود معانی