امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pass Over

American: ˈpæsˈoʊvə British: pɑːsˈəʊvə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

phrasal verb
نادیده گرفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pass over

  1. phrasal verb ignore, disregard
    Synonyms: dismiss, fail, forget, miss, neglect, not dwell on, omit, overlook, overpass, pass, pass by, skip, take no notice of
    Antonyms: attend, heed, take care, tap
  2. phrasal verb Ignore someone and give a job, reward etc. to someone more junior.

ارجاع به لغت pass over

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pass over» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pass over

لغات نزدیک pass over

پیشنهاد بهبود معانی