آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Siege

siːdʒ siːdʒ

معنی siege | جمله با siege

noun verb - transitive

محاصره، احاطه، محاصره کردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

the siege of Nayshaboor by the Mongols

محاصره‌ی نیشابور توسط مغولان

to lift a siege

محاصره را متوقف کردن

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a siege of illness

شور بیماری

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد siege

  1. noun a prolonged surrounding of an objective by hostile troops
    Synonyms:
    blockade besiegeement investment beleaguerment
  1. noun an often prolonged period, as of illness
    Synonyms:
    bout assault onslaught offense besieging beleaguering military blockade
  1. verb to surround with hostile troops

Collocations

lay siege to

(شهر یا قلعه و غیره را) محاصره کردن، بشردن

محاصره کردن، گردگیری کردن، شهر‌بندی کردن

ارجاع به لغت siege

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «siege» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/siege

لغات نزدیک siege

پیشنهاد بهبود معانی