امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Siege

siːdʒ siːdʒ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive
محاصره، احاطه، محاصره کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- the siege of Nayshaboor by the Mongols
- محاصره‌ی نیشابور توسط مغولان
- to lift a siege
- محاصره را متوقف کردن
- a siege of illness
- شور بیماری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد siege

  1. noun A prolonged surrounding of an objective by hostile troops
    Synonyms:
    beleaguerment besiegement blockade investment
  1. noun An often prolonged period, as of illness
    Synonyms:
    offense bout onslaught besieging assault beleaguering military blockade
  1. verb To surround with hostile troops
    Synonyms:
    attack beleaguer beset blockade assault besiege invest

Collocations

  • lay siege to

    (شهر یا قلعه و غیره را) محاصره کردن، بشردن

    محاصره کردن، گردگیری کردن، شهر‌بندی کردن

ارجاع به لغت siege

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «siege» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/siege

لغات نزدیک siege

پیشنهاد بهبود معانی