گذشتهی ساده:
exultedشکل سوم:
exultedسومشخص مفرد:
exultsوجه وصفی حال:
exultingجستوخیزکردن، به وجد و طرب آمدن، خوشی کردن، شادی کردن، وجدکردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I exulted to see my daughter succeed.
از دیدن موفقیت دخترم بهوجد آمدم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «exult» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/exult