امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Exult

ɪɡˈzʌlt ɪɡˈzʌlt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    exulted
  • شکل سوم:

    exulted
  • سوم‌شخص مفرد:

    exults
  • وجه وصفی حال:

    exulting

معنی و نمونه‌جمله

verb - intransitive
جست‌وخیزکردن، به وجد و طرب آمدن، خوشی کردن، شادی کردن، وجدکردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- I exulted to see my daughter succeed.
- از دیدن موفقیت دخترم به‌وجد آمدم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد exult

  1. verb be joyful
    Synonyms: be delighted, be elated, be happy, be in high spirits, be jubilant, be overjoyed, celebrate, cheer, jubilate, jump for joy, make merry, rejoice
    Antonyms: be sad, grieve, mourn
  2. verb boast
    Synonyms: bluster, brag, bully, crow, gloat, glory, revel, show off, take delight in, triumph, vaunt
    Antonyms: conceal, hide

ارجاع به لغت exult

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «exult» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/exult

لغات نزدیک exult

پیشنهاد بهبود معانی