شکل جمع:
hypocrisiesظاهرسازی، وانمودسازی، خالیبندی
His hypocrisy undermined his credibility and alienated his supporters.
خالیبندی او اعتبارش را تضعیف کرد و حامیانش را از خود دور کرد.
Many people were outraged by the hypocrisy of the company's claims of sustainability.
بسیاری از مردم از وانمودسازی ادعای پایداری شرکت عصبانی شدند.
ریا، ریاکاری، تزویر، دورویی، دورنگی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They caught the priest with the neighbor's wife in the closet, and his hypocrisy became apparent.
کشیش را با زن همسایه در پستو گیر آوردند و ریای او آشکار شد.
... that they open the door to deception and hypocrisy.
... که در خانهی تزویر و ریا بگشایند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hypocrisy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hypocrisy