فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Consuetude

ˈkɑːnswɪˌtuːd ˈkɒnswɪtjuːd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    اعتیاد، رسم و روش، عادت
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد consuetude

  1. noun A habitual way of behaving
    Synonyms: custom, habit, habitude, manner, practice, praxis, usage, usance, use, way, wont

ارجاع به لغت consuetude

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «consuetude» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/consuetude

لغات نزدیک consuetude

پیشنهاد بهبود معانی